از آینه بپرس نام نجات دهنده ات را

این زمین که زیر پای تو می لرزد از تو تنهاتر نیست؟!

از آینه بپرس نام نجات دهنده ات را

این زمین که زیر پای تو می لرزد از تو تنهاتر نیست؟!

ی روز که با محدثه داشتیم بین کتابای کتابخونه پرسه می زدیم چشمم خورد به ی فرهنگ نام ها برش داشتم و نصفشو همون روز تو بیمارستان خوندم!
کلی هم با بچه ها خندیدیم به اسماش!
این وسط من عاشق ی اسم شدم ،
"ارنواز دخت"
آنکه سخنش رحمت آورد !
و خب مثل همیشه خوشحال و خندان به بچه ها ی اتاق گفتم که من اسم دخترم رو انتخاب کردم ، ارنواز دخت_ مادر!
و خب دوستان هم در کمال نامردی گفتند که بسیار اسم زشت و نامناسبی هست ....
این شد که از گذاشتن روی دختر گلم منصرف شدم و اینجا شد " ارنواز دخت " !

حس ندارم امشب

شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۲ ب.ظ

دلم مراسمای دانشگاه رو می خاد

عاشورا تاسوعا همه میرن خونه و من تنها اینجام

من ی نوکر در ب درم.......

یادش بخیر

ی ساله ک آدم خوبی نیستم

میشه حالمو خوب کنی

آشتی کن امشب دوباره با نوکرت

آقا تو رو جون اون علی اکبرت

دوباره فرصت بده تا جبران کنم

دردای بی درمونم رو درمان کنم


+الهی به امید تو

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۵
"ارنواز دخت"

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی