از آینه بپرس نام نجات دهنده ات را

این زمین که زیر پای تو می لرزد از تو تنهاتر نیست؟!

از آینه بپرس نام نجات دهنده ات را

این زمین که زیر پای تو می لرزد از تو تنهاتر نیست؟!

ی روز که با محدثه داشتیم بین کتابای کتابخونه پرسه می زدیم چشمم خورد به ی فرهنگ نام ها برش داشتم و نصفشو همون روز تو بیمارستان خوندم!
کلی هم با بچه ها خندیدیم به اسماش!
این وسط من عاشق ی اسم شدم ،
"ارنواز دخت"
آنکه سخنش رحمت آورد !
و خب مثل همیشه خوشحال و خندان به بچه ها ی اتاق گفتم که من اسم دخترم رو انتخاب کردم ، ارنواز دخت_ مادر!
و خب دوستان هم در کمال نامردی گفتند که بسیار اسم زشت و نامناسبی هست ....
این شد که از گذاشتن روی دختر گلم منصرف شدم و اینجا شد " ارنواز دخت " !

خب من فائزه هستم عاشق ارنواز دخت!

و بستنی قیفی!

و کتاب

و البته کارم 

خانوم پرستار محترم می باشم!

به قول بچه ها بسیار خوشحال!